محمدحسینمحمدحسین، تا این لحظه: 20 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

.............♡•.¸★ قهرمان كوچك ★¸.•♡

فردااااا

امروز صبح داشت برف میومد ولی کم بود تعطیل نشدیم در عوض پنج شنبه ها مدرسه تعطیله اما فردا هم باشگاه دارم هم کلاس قرآن... در پست بعدی چندتا از عکسای دوران کودکیم رو میذارم     ...
12 دی 1391

کلاس تکواندو

الان تقریبا سه ماهه که کلاس تکواندو میرم.... کمربند زرد گرفتم عاشق این ورزشم و ایشالا که بتونم ادامه بدم.   ایشون هم استادم هستن..آقای نیکخواه ...
12 دی 1391

مبارزه!!!!

امروز مبارزه داشتم.... یه بار با یه کمربند زرد که اون برنده شد! یه بار هم با یه کمربند قرمز که من بردم!!! البته بگم که کار سختی بود ولی خب با چندتا حرکت حرفه ای تونستم برنده بشم... بعدا ن: ساعت 1 از باشگاه اومدم ...ساعت سه هم کلاس قرآن داشتم... برای حفظ سوره جایزه هم گرفتم ... اینم عکسش ...
12 دی 1391

تولدم

  تولد من نهم مهر بود الان چندتا از عکساشو براتون میذارم.. دوستانم که به تولدم اومده بودن: از راست،بالا:کسری جون-امیرحسن جون-آرمین جون-محمد رضا جون- پایین از راست: احد جون- مانی جون- مریم جون خواهر مانی-پسر خاله مانی- خودممممممممم     جاتون خالی اونروز خیلی خوش گذشت...البته به من!!!!! مامی و خواهرم از دست شیطونی های ما داشتن ... ... می شدن!!!!!!!!!!! اینم یه عکس دیگه توی این عکس علی جون کنار منه که تو عکس قبلی نبود..     ...
12 دی 1391

وقتی من کوچک بودم

بفرمایید ادامه مطلب....بقیه عکسام ..البته از روی چندتا از عکسای آلبومم عکس انداختم اینجا هنوز یک سال هم نداشتم...   اینجا دیگه یک سالمه موی بلند بیشتر بهم میومد   ...
7 دی 1391

دربند

اینم چندتا از عکسای دربند...عید فطر رفته بودیم... خیلی خوش گذشت..جای همتون خالی کلی آلوچه خوردیم و ناهار هم جوجه داشتیم... شب هم رفتیم پارک آب و آتش...که من خیلی خسته بودم و فقط یه کم آب بازی کردم...عکس هم ننداختم   ...
7 دی 1391

کلاس رباتیک

من تابستون کلاس روباتیک میرفتم... ترم اول بودم... یه منجنیق درست کردیم که دستی کار می کرد و بعدش با مدار های ساده آشنا شدیم و یه ماشین فوتبالیست ساختیم... بقیه عکس هاش در ادامه مطلب هستش ..... من و دوستام:از چپ: پارسا-    - خودم- کسری- امیرحسن این آخرین روز کلاسه که ماشین هامون آماده نمایش شدن... ایشون استاد رباتیکمون هستن...   ...
6 دی 1391
1